جدول جو
جدول جو

معنی چین خوردگی - جستجوی لغت در جدول جو

چین خوردگی
عمل چین خوردن، تحول و تغییر شکلی که در شکل طبقات زمین بر اثر فشار های جانبی و جنبشهای کوهزایی حاصل میشود و نتیجه اش تشکیل پستیها و بلندیها و وا ریختگی و عدم نظم طبقات قبلی است
فرهنگ لغت هوشیار
چین خوردگی
چروک داشتن و ناهموار بودن سطح چیزی، در علم زمین شناسی ناهمواری هایی که در اثر فشار و تغییرات طبیعی در سطح زمین به وجود آمده است
تصویری از چین خوردگی
تصویر چین خوردگی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیچ خوردگی
تصویر پیچ خوردگی
حالت و کیفیت پیچ خورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیر خوردگی
تصویر سیر خوردگی
حالت و کیفیت سیر خورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچ خوردگی
تصویر پیچ خوردگی
حالت و چگونگی پیچ خورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چین خورده
تصویر چین خورده
چین برداشته چروک شده، پست و بلند و ناهموار گردیده (سطح زمین)
فرهنگ لغت هوشیار
چین برداشتن، شکنج یافتن، شکن یافتن، چروک شدن، پست و بلندی یافتن، ناهموار شدن سطح زمین، چین خوردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
به وجود آمدن تا و شکن در چیزی، چین افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چین خورده
تصویر چین خورده
چین برداشته، چروک شده، ویژگی هر چیز دارای چین و شکن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
Wrinkle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
सिकुड़ना
دیکشنری فارسی به هندی
ভাঁজ পড়া
دیکشنری فارسی به بنگالی