- چین خوردگی
- عمل چین خوردن، تحول و تغییر شکلی که در شکل طبقات زمین بر اثر فشار های جانبی و جنبشهای کوهزایی حاصل میشود و نتیجه اش تشکیل پستیها و بلندیها و وا ریختگی و عدم نظم طبقات قبلی است
معنی چین خوردگی - جستجوی لغت در جدول جو
- چین خوردگی
- چروک داشتن و ناهموار بودن سطح چیزی، در علم زمین شناسی ناهمواری هایی که در اثر فشار و تغییرات طبیعی در سطح زمین به وجود آمده است
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حالت و کیفیت پیچ خورده
حالت و کیفیت سیر خورده
حالت و چگونگی پیچ خورده
چین برداشته چروک شده، پست و بلند و ناهموار گردیده (سطح زمین)
چین برداشتن، شکنج یافتن، شکن یافتن، چروک شدن، پست و بلندی یافتن، ناهموار شدن سطح زمین، چین خوردگی
به وجود آمدن تا و شکن در چیزی، چین افتادن
چین برداشته، چروک شده، ویژگی هر چیز دارای چین و شکن
Wrinkle
морщиться
runzeln
зморщуватися
marszczyć się
enrugar
arricciarsi
arrugar
plisser
rimpelen
mengerut
सिकुड़ना
しわを寄せる
buruşmak
kunyoshka
ভাঁজ পড়া
جھریاں پڑنا